پنج اصل را در زندگیت به خاطر بسپار

1. غرور مانع يادگيری

2. خودبزرگ بینی مانع محبوبیت

3. کم رويي مانع پيشرفت

4. خودشیفتگی مانع معاشرت

5. عادت کردن مانع تغيير است

نوزاد عاشورا بود و شهید اربعین شد . . .

جنگ تحمیلی که شروع شد شهید عباس اردستانی به گروه چریکی جنگ های نامنظم سردار شهید دکتر چمران پیوست. یک بار ترکش خمپاره به دستش اصابت کرد و به منزل آمد ،قرار نداشت و خیلی زود به جبهه برگشت و در پاسخ خانواده که تو نمی توانی بجنگی گفت: با همین دست مجروح می توانم نزد ابوالفضل عباس(علیه السلام) بروم . او چند روز پس از آن در منطقه سر پل ذهاب در حال پاکسازی میدان مین مجروح و یکی از انگشتان خود را از دست داد و هنگامی که دوستانش از او خواستند به بهداری برود قاطعانه پاسخ داد: وقتی به بهداری می روم که لااقل سرم جدا شده باشد. او چند دقیقه بعد با گلوله توپ دشمن بعثی سر خود را تقدیم اسلام کرد. شهید عباس اردستانی که روز عاشورا متولد شده بود در روز اربعین حسینی در حالی که مانند مولایش حسین ابن علی(علیه السلام) سری در بدن نداشت به کاروان شهادت پیوست. شهید عباس اردستانی

خدایی باشید و عاشق....

استادی پرسید:

چرا وقتی عصبانی هستیم داد میزنیم ؟

یڪی ازدانشجویان گفت : چون درآن لحظه خونسردیمان را از دست می دهیم

استاد گفت :این درست ؛اما چراباوجودی ڪه طرف مقابل ڪنارمان است داد می زنیم ؟

بعد از بحث های فراوان سرانجام استاد چنین توضیح داد : هنگامی ڪه دونفراز یڪدیگر عصبانی هستند قلبهایشان از یکدیگرفاصله می گیردوبرای جبران این فاصله مجبورند داد بزنند، هرچه عصبانیت بیشتر،فاصله بیشتر و آنها باید صدایشان را بلندتر ڪنند،

سپس استاد پرسید : هنگامی ڪه دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقی می افتد؟

آنها به آرامی با هم صحبت می ڪنند،چرا؟

چون قلب هایشان خیلی به هم نزدیک است و هنگامی که عشق شان به یڪدیگر بیشتر شد حتی حرف معمولی هم باهم نمی زنند و فقط در گوش هم نجوا میڪنند و عشق شان همچنان بیشتر می شود سرانجام حتی نجوا هم نمی ڪنند و فقط یڪدیگر را نگاه می ڪنند

این همان عشق خداست به انسان ڪه خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش رادر همه وجودت حس میڪنی

اینجاست ڪه بین انسان وخدا هیچ فاصله ای نیست و می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینڪه لب به سخن بازڪنی با او حرف بزنی

خدایی باشید و عاشق….

دو چیز انسان را نابود میکند:

دو چیز انسان را نابود میڪند: 1-مشغول بودن به گذشته 2-مشغول شدن به دیگران

هر ڪس در گذشته بماند آینده را از دست میدهد

و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد نصفی از آسایش و راحتی خود را از دست میدهد

بهترین انتقام درزندگی این است: ڪه به راه خودادامه دهید واتفاقات بد رافراموش ڪنید به هیچڪس اجازه ندهید ازتماشای رنج شمالذت ببرد

شادبودن را سرمشق زندگی خودقراردهید.

ومسیرزندگیتان رابه زیبایی ترسیم ڪنید…..

خوشبختی را کجا می‌توان یافت؟

از خدا پرسید: «خوشبختی را کجا می‌توان یافت؟» خدا گفت: «آن را در خواسته‌هایت جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم.» با خود فکر کرد و فکر کرد: «اگر خانه‌ای بزرگ داشتم بی‌گمان خوشبخت بودم.» خداوند به او داد. «اگر پول فراوان داشتم یقیناً خوشبخت‌ترین مردم بودم.» خداوند به او داد. اگر… اگر… و اگر… اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود. از خدا پرسید: «حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم.» خداوند گفت: «باز هم بخواه.» گفت: «چه بخواهم؟ هر آنچه را که هست دارم.» خدا گفت: «بخواه که دوست بداری، بخواه که دیگران را کمک کنی، بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی.» او دوست داشت و کمک کرد و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می‌نشیند و نگاه‌های سرشار از سپاس به او لذت می‌بخشد. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا خوشبختی اینجاست؛ در نگاه و لبخند دیگران.»